سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] اگر خداوند از نافرمانى خود بیم نمى‏داد ، واجب بود بشکرانه نعمت‏هایش نافرمانى نشود . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط کمیل در 87/6/18:: 1:6 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم 

بازی با «حجاب»

بگذارید به حساب نادانی ام. ولی من هرچه بیشتر راجع به این جملات فکر می کنم کمتر چیزی دستگیرم می شود. یعنی اساسش این است که آن را یک متناقض نمای پارادوکسیکال می بینم. انگار کن کسی که این جملات را به کار برده نمی دانسته مفهوم واقعی کلمات آن چیست.

آن جملات اینهاست : « زن ها با حفظ حجاب می توانند همانند مردها در اجتماع حاضر باشند و حجاب به هیچ وجه مانع حضور گسترده زنان در اجتماع و فعالیت آزادنه آنان نیست.»

نمی دانم شمایی که مخاطب این نوشتارید چه نظری درباره این دیدگاه دارید. شاید نه تنها هیچ چیز عجیبی در این جملات نمی بینید که کاملاً آن را صحیح و منطقی می دانید. با این حال من معتقدم دیدگاهی که در قالب این جملات بیان شده ، پر از ایراد و اشکال است و آن زمانی که کسی یا کسانی این دیدگاه را باور کنند و بخواهند به آن عمل کنند این اشکالات تبدیل به معضلی می شود که آن سرش ناپیداست! و ممکن است همه مقدسات را به نیستی بکشاند آنجایی که مسئولین مملکتی بخواهند برای آن فرهنگ سازی کنند یا قانون وضع کنند و در جامعه پیاده نمایند.

حالا این اشکالات کجاست؟

قبلاً هم گفته ام ، از نظر عقل ناقص من چیزی که همیشه برای ما دردسر ساز بوده و هست مشخص نبودن مرز مفاهیمی است که در قالب کلمات و عبارات دهان پرکن و شعاری بیان می کنیم. از کلماتی چون «آزادی» و «حقوق زن» گرفته تا «حجاب» و «پوشش» و حتی خود «اسلام».

حالا شما حساب کنید وقتی بخواهید با این مفاهیم نامشخص و سوءتفاهم برانگیز احکامی صادر کنید -مشابه آنچه که در بالا آورده شده-چه تبعات و عواقبی ممکن است درپی داشته باشد.

با یک نگاه کلی به چیزی که آن بالا پیرامون «حضور زن در اجتماع ضمن حفظ حجاب» گفته شد ، اولین سئوالی که برای شخصِ من پیش می آید این است که اساساً این چه حجابی است که هم می شود آن را حفظ کرد و هم می شود در اجتماع فعالیت آزادانه و گسترده و بدون دردسر ، آنهم همانند مردها و دوشادوش! آنان داشت؟

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط کمیل در 87/6/6:: 6:7 عصر

 

بسم الله الرحمن ارحیم

بدون عنوان

آقا سلام...

حالتان خوب است؟

آقا خبرها را خواندید؟...علیرضا جهانشاهی طلبه سیرجانی ، به 23 ماه حبس و تبعید محکوم شد!
به جرم... تشویش اذهان خصوصی !
به جرم... مبارزه با زمین خواران!
آقا... پس لطف کنید نیایید
اوضاع قمر در عقرب است!
زبانم لال شما را هم می گیرند...!
به جرم... عدالت خواهی
به جرم... عدالت گستری
یک انگ می زنند به شما به این گنده گی!
به شما می گویند: سیاسی کار!
...
نفوذی!
نعوذ بالله همین....................
.......................نقطه چین ها
که نمی توان نوشت!
حالا بیایید ثابت کنید... حرفتان حق است
هیچ کس باور نمی کند!
این جا حق فرمولیزه شده است!
اگر آویزان جناح و حزبی باشی حرفت خریدار دارد
اگر مجیز گوی بالا نشینان باشی... حتی اگر دهانت لق باشد!
حرفت حق است...
آقا... این جا قاضی ها با حکمشان شاه کار می کنند!
یعنی همان کاری را می کنند که شاه ملعون می کرد...
آقا... این ها را از من نشنیده بگیرید!
فقط لطف کنید...حالا...حالاها نیایید!
این جا... واژه هایی چون... عدالت...عدل...ظلم...مظلوم
آقازاده!... ...زمین خواری و...
را سرچ می کنند!
و بعد از آن دهان گوینده! ذهن نویسنده! چشم عکاس را
فیلتر می کنند!


آقا... سرتان را درد نمی آورم!
ببخشید که مزاحمتان شدم
خدا نگهدارتان به امید دیدار...
راستی آقا... یادم رفت بگویم...
میلادتان مبارک

منبع : عدالتخواهی

------------------------------------------

محکومیت حجت الاسلام علیرضا جهانشاهی به 23 ماه و نیم حبس، 30 هزار تومان جریمه نقدی و 3 سال ممنوع الورود به سیرجان

 


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط کمیل در 87/5/27:: 11:49 عصر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تویی تنها دلیل باران!

این چند روز می خواستم راجع به شما بنویسم ، اما هرچه گذشت چیزی جاری نشد. تازه فهمیدم که حتماً اجازه ندارم . نه اینکه از جانب شما باشد بلکه ایراد از این طرف است که گویی دارد دور می شود و دورتر. گویا هر قدر که شما جاذبه داشتید و عنایت ، این نفس سرکش تر بوده و رمیده تر.

خیابان ها چراغانی است و شلوغ. چراغانی و ازدحامی که به یاد تو و به نام توست. هر چند با مذاق ناجور من این چیزها جور نمی آید و لیکن تنها دلخوشی من آن است که همه این همهمه و شلوغی شاید ما را از غفلتی که در آن هستیم بیرون بیاورد تا برای لحظه ای هم که شده بیشتر به شما فکر کنیم و اینکه بالاخره قرار است روزی بیایید و همه چیز را سامان دهید و جهانی را از این فلاکت و بیچارگی به در آورید و ... چه آینده ای زیبایی را قرار است با وجود شما ببینیم و بچشیم و لمس کنیم.

در کتاب ها خوانده بودیم که آن مرد در باران آمد ؛ اما حالا فهمیده ایم که تا آن مرد نیاید باران هم نمی آید...

 

 

 


کلمات کلیدی : اسلام و تجدد

ارسال شده توسط کمیل در 87/5/4:: 2:18 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پیمان امام عادلان با عالمان : با ظلم درافتید!

ماجرای پالیزدار ، دستگیرهای مکرر طلبه عدالتخواه سیرجانی ، برخورد فیزیکی عوامل حراست دادسرای ویژه روحانیت با دانشجویان متحصن و ... دست به دست هم داده تا ماجرای مطالبه عدالت وارد مرحله جدیدی بشه.

اگر بخواهیم بدبینانه نگاه کنیم ، نتیجه این می شه که مسئولین مملکت و در راس اونها قوه قضائیه تحمل دیدن و شنیدن کوچکترین فریاد عدالتخواهانه ای رو ندارند (حالا به هر دلیلی ، که وجود فساد در خود مسئولین یکی از دلایله ) و اگر خوشبینانه قضاوت کنیم می تونیم همه اینها  رو نشانه ای برای جدی شدن موضوع مطالبه عدالت بدونیم.

نظر من هم که این وسط مشخصه. من کلاً آدم بدبینی هستم!

متن گفتگوی مجله راه با طلبه عدالتخواه سیرجانی قبل از دستگیری اخیر را ببینید:

 

ریشه ی بی عدالتی، کوتاهی خواص است
 
امر به معروف، مطالبه عدالت، رسالت خواص و زمین خواری های سیرجان در گفت و گو با طلبه عدالتخواه سیرجانی، حجت الاسلام جهانشاهی
مجله راه، شماره دوم
 
(آخرین اخبار از جهانشاهی را در این لینک بخوانید)

 

 

اشاره: البته می شود درباره عدالت با آکادمیسین ها وارد بحث شد و مبانی نظری و مباحث تئوریک را لابه لای کاغذها و کتاب ها و همایش ها دنبال کرد که پیش از این در شماره های متعددی به آن هم پرداخته ایم.

اما معرفت هایی هم هست که از قرار معلوم خاص اهل عمل است.

حجت الاسلام جهان شاهی نکات تئوریک مهمی را پیرامون عدالت در جمهوری اسلامی در این گفتگو باز گفته است.

لینک گفتگو به خاطر عدم امکان درج کل مصاحبه به دلیل مشکلات پارسی بلاگ!


کلمات کلیدی : اسلام و تجدد

درباره
صفحات دیگر
تبلیغات در سایت