بسم الله الرحمن الرحیم
من نمیدونم مگه این صداوسیما صاحب نداره؟ این چه خط فکریه که تو برنامه جمع ما دنبال میکنن؟
دیشب ما داشتیم همینطوری کانالا رو عوض میکردیم رسیدیم به این برنامه دیدم موضوعشون به اصطلاح خودشون «تفکیک جنسیتی» در دانشگاهه. منم حساس نشستم وقتمو تلف کردم پای این برنامه.... حیف که جز اعصاب خورد کنی چیز دیگه ای برام نداشت...
یک عده ای تو این مملکت هستند که هروقت موضوع حذف اختلاط از محیط دانشگاه مطرح میشه مخالف خوانی اینها هم شروع میشه. انگار یکی پا رو دم گربه بذاره جیغش بلند میشه، بلاتشبیه همینطوری اتوماتیک واکنش نشون میدن. از مجله نیمچه زرد چلچراغ گرفته (گفتم نیمچه تا بی انصافی نکرده باشم) تا همین برنامه کذایی.
اولاً اون مهمونی که دعوت کرده بودن و من هنوز هم نفهمیدم چی کاره این مملکت بوده اصلاً به درد این موضوع نمیخورده و شاید هم عمدی در کار بوده در دعوت از این آدم. این از این.
مورد بعدی اینکه کل حرف مجری این برنامه و استدلالش این بوده که حذف اختلاط باعث میشه دختر و پسر نتونن با هم تعامل!! (شما بخونید لاس زدن) داشته باشند... یا اینکه اگه اینا رو از هم جدا کنید کجا برن همسر دلخواهشون رو پیدا کنن؟!!.... وای از این همه ... چی بگم....
تازه به عنوان یه مثال نقض از خودش مثال میزنه و میگه مگه من که یه زنم و بین این همه مرد کار میکنم اشکالی داره؟ آخه اگه اشکال داشتن و نداشتن هر چیزی به ظاهرش بود که دیگه چه نیازی به خدا و پیغمبر بود؟
حجاب از اعتقاد شروع میشه و بعد به رفتار میرسه و اون نتیجه ظاهری حجابه که میشه چادر. نه حتی مانتو. که از نظر ما مانتو هم حجاب نیست چه برسه به اینکه حالا هرکی روسری سرش باشه میگن با حجاب!
خب این خیلی اشتباه فاجعه باریه که این خانم فکر میکنه اگه بشینه اونجا و با مردهای غریبه گپ و گفت کنه و هی سعی کنه ادای مجری 90 رو دربیاره و خودش رو با جسارت نشون بده و بعدش هم بگه من چادری هستم و یا مشکلی توی ارتباط با مردها نمی بینم و از این حرفا...
بابا من نمیدونم توی این همه شبکه های صداوسیما یه دونه مجری زن پیدا نمیکنید چادری باشه اونوقت این خانم شده تنها مجری چادری! واقعاً فلسفه شون چیه؟ لابد واسه بی چادریا که الگو ساختن حالا میخوان برای چادریامون الگوسازی کنن..اونهم چه الگویی...
توی این صدا و سیما چه خبره واقعاً؟؟!!!
----------
پی نوشت:
- برای این پست سه بار نوشتم و هر بار به دلیلی مطالبم پرید و مجبور شدم از نو بنویسم.
- حوصله نداشتم راجع به اوضاع تاسف باری که اختلاط اعم از محیطهای دانشگاهی و غیره برامون بوجود آورده و اینکه اختلاط هم در تعالیم اسلام حرامه مثل دزدی،مثل دروغ و این وضعیتی که الان در دانشگاه وجود داره عین اختلاطه مگر اینکه برای اختلاط شاخ و دم قائل باشیم! بنویسم.
بسم الله الرحمن الرحیم
بالاخره دوستان مجلسی کاری رو که باید 10 سال پیش یا شایدم قبل تر از اون انجام میدادن با هزار تا اما و اگر لطف کردن و انجام دادن، بعد اسمش رو هم گذاشتن اقدام انقلابی البته..
در هرصورت ما خوشحالیم و مسرور از تحقیر دولت انگلیس و با لگد پرت کردنشون از این خاک مقدس...
چقدر تو این سالها به سهم خودمون خون دل خوردیم و البته کتک... یادم نمیره زمانی رو که سرهنگای نیروی انتظامی جلوی ما با باتوم وای میستادن و حرفشون این بود که می دونید «آقا» از این کار شما ناراضیه؟! برید وگرنه شما رو هم مثله همون اراذل و اوباش میدون شوش لت و پار میکنیم!!
عجبا از این همه حماقت...
و چه کسی میتونه فراموش کنه اون واقعه تاسف بار و مصیب بار رو - که البته فیلمش منتشر شد و همین الان هم هست- که سه چهار سال پیش در ایام فاطمیه چه برخوردی با دانشجوهای بسیجی معترض مقابل سفارت انگلیس شد و چه هتک حرمتی نسبت به دخترای محجبه شد (یه آدم لباس شخصی که معلوم بود کله گنده ناجا و پلیس امنیته هرچی لایق خودشه به دخترای بسیجی میگه و بعد با مشت و لگد به جون دخترای مردم میوفته... الان که یادم میاد خون خونم رو میخوره میخوام خفش کنم اون مرتیکه عوضی رو) و البته احمدی مقدم هم اون موقع گفت پیگیری میکنن و مثله خیلی پیگیری های دیگه مالیدن رفت...
البته که من خیلی اعتراض دارم نسبت به عملکرد این نیروهای امنیتی اعم از سپاه و ناجا و قوه قضاییه با اون مامورای دادستانیش..خیلی کاراشون ایراد داره و ظلم روشنی در حق مردم میکنن و کی میخواد به این ظلمها رسیدگی کنه خدا میدونه...
در هر صورت ما امروز روز خوشیمونه...انگار ثمره فریادها رو داریم می بینیم...
حضرت آقا هم که امشب در جمع فرماندهان نیروی دریایی ارتش یه تیکه از خباثت انگلیسی ها اومد که صددرصد نظرش راجع به تصمیم مجلس بوده...
و قلبم گواه میده که آقا راضی به حضور انگلیسیها نبوده و نیست...
القصه فردا جشن شادی است و البته فشار به دولت تا هرچه زودتر این اقدام مبارک رو عملی کنن.
وعده دیدار فردا ساعت 14 مقابل سفارت به تاریخ پیوسته دولت انگلیس در ایران!
پی نوشت:
- ماجرای انتقال اسناد جاسوسی به سفارت انگلیس در تهران
- تاریخ?نگاری روابط ایران و انگلیس
- علت تسخیر سفارت از دید کارشناس انگلیسی
بسم الله الرحمن الرحیم
مناظره تلویزیونی و در ادامه مکتوب مهدی نصیری و حجت الاسلام محسن غرویان گویا خبرساز شده. البته به شخصه معتقدم چون موضوع بحث ارتباط وثیقی با حوزه داشته و کمی چالش برانگیز بوده حساسیت ایجاد کرده. عرض کنم جریان فکری ای که بنده به اون ایمان دارم و امثال مهدی نصیری و جناب آیت الله میرباقری و ... از پرچمداران اون محسوب میشن (با تمام تفاوتها و تباینی که بینشون وجود داره) مطمئناً جریان خبرساز و صحنه گردان جبهه فرهنگی انقلاب خواهد بود و در آینده ای نه چندان دور به اصلی ترین مسئله کشور و بلکه جهان اسلام تبدیل میشه. این جریان حرف برای گفتن داره و انشاءالله حقانیتش برای دوستدارن اهل بیت و مومنین روشن خواهد شد. به همه کسایی که این سطور رو می خونن توصیه میکنم این جریان رو جدی بگیرید و شدیداً به مطالعه بنیان های فکری مطرح شده که چیزی جز بازگشت همه جانبه به معارف وحیانی و بیانات اهل بیت علیهم السلام و برپایی تمدن سرتاپا و حقیقتاً اسلامی نیست بپردازید. لینکهای زیر حاوی متن مناظرات اخیر. در انتها هم لینک وبلاگ مهدی نصیری است که حتماً اون رو ببینید: متن جلسه اول مناظره در تاریخ 13 مهرماه 90 در برنامه «زاویه» شبکه چهار ----------------------------- متن جلسه دوم مناظره در تاریخ 20 مهرماه 90 در برنامه «زاویه» شبکه چهار ---------------------------- متن مناظره مکتوب در هفته نامه «پنجره» شماره 114 تاریخ 14 آبان 90 از بیان مهدی نصیری --------------------------- متن مناظره مکتوب در هفته نامه «پنجره» شماره 114 تاریخ 14 آبان 90 از بیان محسن غرویان --------------------------
بسم الله الرحمن الرحیم
تو این ماجرای حقوق تقریباً مادام العمر مسئولین که ذیل قانون خدمات کشوری و در تبصره 3 ماده 71 به تصویب مجلس هفتم در سال 86 رسیده بود و شورای نگهبان هم اون رو تایید کرده بود و هیچ کس هم تا حالا صداش رو در نیاورده بود (حالا یا میدونستن همچین چیزی هست یا شایدم خبر نداشتن) واقعاً آدم میمونه.
تو جلسه دیروز مجلس طرح دو فوریتی با امضای 18 نماینده مجلس برای لغو این تبصره رای نیاورد، به این صورت که 137 رای موافق این تبصره بود و 20 رای مخالف و 20 رای هم ممتنع!
به نظر من تو ماجراهای اینطوری مثل ماجرای مصوبه دانشگاه آزاد، معلوم میشه که اکثریت اینهایی که تو مجلسند صلاحیت نمایندگی ملت رو ندارن و من نمی دونم چه جور میشه آمار این آدمها رو در آورد تا ملت بدونن با اینها چه جوری برخورد کنند. یعنی الان تو مجلس فقط 40 نفر (با احتساب اونایی که رای ممتنع دادن) حداقل شرایط نمایندگی رو دارن و اون هم اینه که از ظلم به این واضحی دفاع نکنن...بقیه 137 نفر رو باید از مجلس پرتشون کرد بیرون. ای کاش آمار این 40 نفر رو یکی در بیاره تا دور بعدی اون 137 احمق رو نفرستیم مجلس!
پی نوشت:
- روایت حسینیان از ماجرای حذف ماده حقوق مادام العمر مسئولین