سم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
حالم خراب است!
با این حال خراب نباید چیزی نوشت....
خوشم نمیاید از شیوع حالی که خودم خرابش کرده ام...
هوا را نباید آلوده کرد...
من شاکیم...
از خودم، زمانه و .... از خودم
شیطان کدام خری است؟....
گفت « هلاک شدند آدمیان مگر عالمان، و هلاک شدند عالمان مگر عاملان، و هلاک شدند عاملان مگر مخلصان، و مخلصان در بلای عظیمند!!»
البت خودش گفته از پس «مخلصون» بر نمی آید....شیطان را می گویم...
و من می دانم مشکلم آن است که به آنچه می دانم هنوز عمل نکرده ام... هنوز!
تو می دانی و عمل نمی کنی! وای به نادانی ات!
خدایا من خسته ام
من شاکیم
بگویم امام زمان چرا نمی آید؟
خب برایم مثل روز روشن است اگر با این اوضاع من و تو بیاید که فایده ای ندارد!
اصلاً نمی شود اینطوری بیاید...
من شاکیم...خیلی هم!
از خودم از زمانه از دور و بری ها که خوابند و من هم که خود را زده ام به خواب!
چقدر در این کثافت می لولیم...
چه زندگی نکبت باری.... این کجایش زندگی ست؟
در مرداب راکد بد بوی متعفن دست و پا می زنیم....مرداب راکد بد بوی متعفن!
به قول سید مرتضی همچون کرم چاق از خوردن و خوابیدن فربه شده ایم اسیر خاک!
دیگر نفسم بالا نمی آید!
کاش می مردم!
----------------------
«در طول این شش سال این اولین و تنهاترین پست حدیث نفس خرابم بود. هیچ وقت دوست نداشتم حال خرابم را اینجا بریزم، اما ریختم و رفتم»