سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سوزش درد بردباری را جرعه جرعه درکش که آن اساس حکمت و ثمره دانش است . [امام علی علیه السلام]


ارسال شده توسط کمیل در 86/9/12:: 8:42 عصر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

نهضت جنگل

و بهانه ای برای فکر کردن

 

فرقی نمیکند . دشمن ، دشمن است. خواه روسیه باشد یا انگلیس و یا ایالات متحده! اسلام  هم اسلام است. خواه 1400 سال پیش ، خواه 80 سال قبل و خواه همین الان!

 البته همیشه راه توجیه باز است ، ولی من هنوز نفهمیده ام امثال «میرزا کوچک خان جنگلی»ها و «نواب صفوی»ها بالاخره کار درستی کردند یا نه ؟ که جانشان را کف دست گرفتند و در زمستان سیاه و خفقان آور سالهای حکومت قلدران نامسلمان و خونریز به خاطر برپایی دین و عدالت قیام کردند.

نمی دانم چرا ولی از وقتی که یادم می آید «نواب صفوی با فدائیان اسلامش» و «میرزای جنگلی با نهضت جنگلش» به بزرگی و نیکی یاد شده اند حال چه تصنعی و چه از روی عشق و علاقه.

 اما چیزی که هست ، ما عادت کرده ایم به بزرگداشت کسانی که نه می شناسیمشان و نه راه و رسمشان را درک می کنیم.

ما مشهوریم به «زنده کشان مرده پرست» و انصافاً که برازنده ی چنین صفتی هستیم. البته دیگران هم دست کمی از ما ندارند و می شود گفت این یکی از آن وجوه اشتراکی است که همه مردم کره زمین دارای آنند.

هم اکنون که مصادف است با  هشتادمین سالگرد شهادت میرزا کوچک خان ، شاهد گرامیداشت حماسه نهضت جنگل هستیم ، اما اولین چیزی که در این جور مناسبتها سریعاً به ذهن مشوش بنده خطور می کند این است که ما و این آقایانی که فرت و فرت(به کسر فاء!)  در حال تبلیغ و تمجید و تعریف هستند ، اگر در آن سالهای سیاه و ظلمانی به سر می بردیم ، چه می کردیم؟چه نگاهی به امثال میرزا کوچک خان ها و نواب صفوی ها داشتیم؟ آیا مشابه آنچه که اکنون می پنداریم به آنها همانند قهرمانان ملی و یا رهبران حماسه ساز دینی و اسلامی و پیروان راستین سیدالشهداء می نگریستیم؟

به نظر شما چرا نهضت هایی از قبیل نهضت جنگل و قیام مسلحانه فدائیان اسلام با مظلومیتی اسف بار و غربتی شگفت آور مواجه شدند؟ چرا کسی به یاری آنان نشتافت؟ مگر 80 سال پیشمیرزا کوچک -نواب صفوی یا پنجاه سال گذشته که مصادف بود با سالهای حماسه فدائیان اسلام ، در این مرز و بوم شیعه راستین و پیرو حسین علیه السلام کم بود؟ مگر علمای دین در این مملکت نبودند؟ پس چرا فدائیان اسلام و امثال میرزا کوچک خان جنگلی در غربت و بی کسی به شهادت رسیدند و کسی نبود که از آنان حمایت کنند یا دعوتشان را که دعوت به مبارزه در راه خدا بود اجابت کند؟

چرا؟

این اولین و اساسی ترین سئوالی است که با یادآوری وقایع گفته شده من را می آزارد.

حالا ما اینجا می نشینیم و هی گرامیداشت برگزار می کنیم . الکی و بدون هیچ تاملی به بیان احساسات سطحی و زودگذر خویش می پردازیم که بعله میرزا کوچک خان فلان  بود و بهمان!

اگر کوچک خان راه درستی را برگزیده بود پس چرا مردم در آن زمان به نهضتش نپیوستند؟ مگر حکومت طاغوت نبود؟ مگر اشغالگران از خدا بی خبر مملکت را به لجن نکشیده بودند؟ مگر فرقی هست بین روسیه یا آمریکا؟ مگر آن موقع حوزه علیمه قم تاسیس نشده بود؟ مگر علمای صاحب فتوا و جهاد از چیزی به نام نهضت جنگل و یا فدائیان اسلام خبر نداشتند؟مگر..

نمی دانم.

 اگر جنگلیها و فدائیان راه درستی رفتند پس اکثریت شیعیان در آن سالها چه غلطی می کردند؟ اگر نه ، که این همه بزرگداشت و تمجید و تعریف به خاطر چیست؟

بیایید کمی فکر کنیم؟ آیا همین الان جزء کدام دسته ایم؟ از نسل کوفیانیم یا از نسل زبیر و حبیب بن مظاهر؟ بیایید برای یکبار هم که شده با خودمان صادق باشیم.

 

 ادعا کردن بزرگترین آفت انقلابی هاست. اَه که چقدر ما ادعاهای بیخود می کنیم. حالم به هم می خورد از این همه ادعا....

جمع کنیم برویم کمی بیاندیشیم.بس است این همه ادعا.

 یاوران حسین! سربازان امام زمان! شیعیان علی! مجاهدان راه خدا!...

وقتی همه اینها چیزی بیشتر از یک ادعا و لقلقه زبان نیست ، آنوقت  یکی مثل من پیدا می شود که همه شان را بخشی از چرندیاتی بداند که عصر امروز بدان مبتلاست!

لطفاً اینقدر  چرند نبافید به هم.

همین.

 

 


کلمات کلیدی : عدالتخواهی

درباره
صفحات دیگر
تبلیغات در سایت