بسم الله الرحمن الرحیم
غفلت در چهار پرده
نمی دانم چه بگویم...عرق شرم و خجالت آنچنان است که دارد دیوانه ام می کند...چرا باید این چنین باشد ؟ و راستی چرا؟...
پرده اول
« روایات متعددی از اهل بیت علیهم السلام دربارۀ انقلاب اسلامی و زمینه ساز ظهور حضرت مهدی (عج) در یمن وارد شده است که برخی از آنها صحیح السند ( سندی که راوی عادل شیعه آن را از مانند خودش ، در همۀ سلسلۀ سند ، از امام معصوم نقل کند) می باشد که حتمی بودن وقوع این انقلاب را تصریح می کند و آن را درفش هدایت و زمینه ساز قیام حضرت مهدی و یاری کنندۀ آن حضرت توصیف می کند. »(1)
« اما نام رهبر آن ، در روایات ، معروف به یمنی می باشد و روایتی نام وی را حسن یا حسین و از نسل زید بن علی علیهما السلام یاد می کند ولی این روایت از نظر متن و سند قابل بحث است.»(2)
« اینک مهمترین روایات مربوط به انقلاب یمنی.
امام صادق علیه السلام:{قبل از قیام قائم وقوع پنج علامت حتمی است: یمنی ، سفیانی ، صیحه آسمانی ، کشته شدن نفس زکیّه و فرو رفتن در بیابان(بیداء)}»(3)
« و نیز فرمود :{ ....در میان درفشها ، هدایت کننده تر از درفش یمنی وجود ندارد ، چرا که درفش حق است و شما را بسوی صاحبتان دعوت می کند.وقتی یمنی قیام کند فروش اسلحه به مردم حرام است. و آنگاه که خروج کند بسوی او بشتاب که درفش او درفش هدایت است و بر هیچ مسلمانی سرپیچی از او جایز نیست....} »(4)
« بر اساس روایات ، یمنی در پی نبرد سفیانی با وی ، وارد عراق می شود. نیروهای یمنی و ایرانی جهت رویارویی با سفیانی وارد عمل می شوند و از روایات چنین ظاهر می شود که نقش نیروهای یمنی در نبرد سفیانی نقش پشتیبانی از نیروهای ایرانی است ، زیرا از لحن اخبار چنین فهمیده می شود که طرف درگیر با سفیانی ، مردم مشرق زمین یعنی یاران خراسانی و شعیب هستند..»(5)
« نکته دیگر اینکه ممکن است یمنی متعدد بوده و آخری ، یمنی وعده داده شده و مورد نظر باشد. روایات گذشته خروج یمنی موعود را با صراحت همزمان با ظاهر شدن سفیانی ، یعنی سال ظهور حضرت مهدی علیه السلام بیان کرده است. و روایات دیگری با سند صحیح از امام صادق علیه السلام وجود دارد که می گوید :{ مصری و یمنی قبل از سفیانی قیام می کنند.}
بنابر این روایت ، بایستی این شخص یمنی اول باشد که زمینه ساز یمنی موعود خواهد بود ، همچنانکه «مردی از قم» و غیر او از اهل مشرق ، زمینه ساز خراسانی و شعیب که هر دو وعده داده شده اند ، خواهند بود والله اعلم.»(6)
پرده دوم
در اواخر قرن سوم هجری، یحیی بن الحسین بن قاسم بن ابراهیم طباطبا از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام به همراه تعدادی از یاران ایرانی و عرب خود از طبرستان به صعده رفت و اولین حکومت زیدی را در آن منطقه تاسیس کرد. امامان زیدی حدود ۱۱ قرن در سرزمین یمن حکومت داشتند.
اما در سال ۱۹۴۸م کودتایی رخ داد که منجر به قتل امام یحیی حمیدالدین از رهبران زیدی شد. سپس در سال ۱۹۶۲ جمهوری خواهان با حمایت نظامی مصر در زمان جمال عبدالناصر انقلابی به راه انداخته و آخرین حکومت زیدی را سرنگون کردند .بعد از آن بود که جمهوری عربی یمن یا یمن شمالی سابق در ۲۶ سپتامبر ۱۹۶۲ بنا نهاده شد. حدود هشت سال طول کشید تا مخالفان سرکوب شوند و نظام جدید مستقر شود. بسیاری از سران حکومت امام زیدی اعدام شده و یا به کشورهای دیگر از جمله عربستان و انگلستان و آمریکا مهاجرت نمودند. در حال حاضر یمن ۲۰ میلیون جمعیت دارد. حدود ۵۰ درصد مردم شافعی مذهب و ۴۰ درصد زیدی مذهب هستند. مذهب شیعه اثنی عشری پس از انقلاب اسلامی ایران ، وارد این کشور شده است و حدود نیم درصد جمعیت که عمدتا جوانان هستند پیرو این مذهب می باشند.
یکی از نسب شناسان معتبر یمنی ، تعداد سادات در یمن در سال ۱۹۸۵ را حدود ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر برآورد کرده بود. با احتساب حداقل رشد ۳ درصدی جمعیت یمن در دو دهه اخیر، می توان تخمین زد که تعداد سادات در یمن هم اکنون از ۶ میلیون نفر فراتر رفته است.
حدود ۹۰ درصد از ۲۰۰ خانواده معروف سادات یمنی از ذریه امام حسن مجتبی علیه السلام هستند که از شیعیان زیدی می باشند. ده درصد بقیه سادات از ذریه امام حسین علیه السلام هستند که عمدتاً شافعی مذهب می باشند و نسل آنها به احمد بن عیسی المهاجر (مدفون در شهر تریم حضرموت) می رسد.
پرده سوم
این روزها سومین جنگ دولت یمن علیه شیعیان یمنی ، وارد چهارمین ماه خود می شود. جنگی که در 7 بهمن سال گذشته آغاز شده و تا کنون ادامه دارد. البته در میان سکوت رسانه ای جهان و بایکوت کامل خبری . وقتی می گویم جهان ، یعنی جمهوری اسلامی ایران هم بعله...و اینجاست که باید عمق فاجعه را دید و از شدت مصیبت گریست.
راستی جریان این جنگ چیست؟ چرا در طول این چهار ماه ، صدا وسیما ، یک خبر خشک و خالی ، محض خاطر ادعای حرفه ای گریشان هم که شده ، پخش نکرده است؟ صدا وسیمایی که مسابقه الاغ سواری مکزیکی ها را در چند بخش خبری پخش میکند و هزار هزار برنامه چرت و بی خاصیت دیگر هم ضمیمه آن!
که حالا کار به جایی بکشد که بعد از این همه مدت ، فقط کسانی که اهل اخبار و اینترنت باشند بتوانند از لابه لای خبرها راهی پیدا کنند به فاجعه ای که در یمن در حال رخ دادن است...تا لاقل دعایی بکنند و به یاد بیاورند که یمن یکی از همانجاهایی است که قرار است یاران آخرالزمانی مهدی موعود (عج) را به خود ببیند.
اینجور موقع هاست که درود سلام می فرستی بر آنکه خیلی دوستش میداری و دعایش میکنی که سایه عزتش کم نشود .همو که می گفت : « واقعاً جمهوری اسلامی به چه درد می خورَد؟!»(7)
جنگی که در یمن رخ داده سومین جنگ پس از جنگ سال 1383 شمسی است.جنگی که یک طرف آن شیعیان یمنی به رهبری علامه الحوثی است و طرف دیگر آن حکومت خائن و مزدور یمن و سلفی ها و سعودی ها و صد البته آمریکا و صهیونیستها و اجانبی چون ایشان.
استان صعده در شمال غربی این کشور مرکز تجمع شیعیان و حوزه های علیمه است . اما چندی است که حکومت کثیف علی عبدالله صالح رئیس جمهور ، به جان شیعیان افتاده است. به عنوان اولین قدم مانع برگزاری جشن عید غدیر در صعده شد، مراسمی که قرنهای متمادی در صعده برگزار شده، و حالا به زور توسط دولت تعطیل می شود. در برخی اماکن و مساجد هر کسی که مانند اهل سنت دستهایش را هنگام نماز بر سینه نمی گذاشت، دستگیر می شد. و یا در دو سال اخیر امامان جماعت سنی وارداتی از مصر به مساجد شیعیان زیدی تحمیل شدند.
بنابراین شیعیان آغازگر جنگ نبودند. تنها جرمشان اصرار بر شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل بود و مطالبات دیگرشان آزادی در انجام شعائر دینی خود در مناطق خودشان بود. بنابراین برای شیعیان چاره ای باقی نمانده و مخیر شده اند بین دو انتخاب:
۱) جنگ برای حفظ دین، مذهب و اعتقادات خود و مرگ شرافتمندانه در این راه
۲) کنار گذاشتن مذهب و عقاید خود برای همیشه و زندگی با ذلت و خواری
پرده چهارم
یادتان باشد که یمن یکی از نقاط امید مصیبت زدگان آخرالزامان است.دعا کنید برای فرج.دعا کنید برای خودمان که نمانیم در این همه غفلت و روزمرگی.دعا کنید برای آنها که مسئولند و چه راحت ظلمها را می بینند و به وظیفه خود عمل نمی کنند.
راستی چه لحظات لذت بخشی است روزهای ظهور مهدی موعود. مرور وقایع آن روزها از زبان امامان معصوم که پیشاپیش آن لحظات را برایمان ترسیم کرده اند ، مو را برتنتان سیخ می کند. یادتان باشد که آن روزها را یاد کنید تا امیدتان زنده شود به ظهور. و لحظه شماریتان فزون گردد برای شنیدن صدای دلربای مولا.
وای که چه شیرینی غیر قابل وصفیست...خدایا ما را هم در شادی آن روزها زنده بدار و در ثواب یاران قائمت سهیم کن .
وبلاگ فارسی شیعیان یمن ، اخبار لحظه به لحظه جنگ
--------
پی نوشت ها:
1- عصر ظهور ، علی کورانی، ص 157
2- همان ، ص 157
3- همان ، ص 157
4- همان ، ص 158
5- همان ، ص 160
6- همان ، ص 162
7- اشاره به سخنرانی دکتر حسن عباسی ، سوم خرداد 1383، تالار شهید چمران دانشگاه تهران
بسم الله الرحمن الرحیم
تقاطعی برای حجاب
حجاب برای بعضی ها درست مانند یک تقاطع است.تقاطعی با دو یا سه یا چهارراه که تو باید یکی از آنها را برگزینی.و شاید هم راهت را قبلاً انتخاب کرده ای که در اینصورت دیگر حجاب برای تو مانند ایستگاهی است که وقتی به آن میرسی بر اساس منطقی که برگزیده ای با آن مواجه میشوی و از آن عبور میکنی!
در زندگی چیزهای زیادی هست که وقتی به آن می رسی باید یک راه را انتخاب کنی. درست مانند یک تقاطع...و حجاب هم یکی از همینهاست.
چه بسیار افرادی که از همین حجاب ، سردرآوردند از ناکجاآباد و چه بسیار که مسیر انتخابی شان ختم شد به سعادت.
*******
این روزها ، میدانید که چه خبر است . غلط یا درست هیاهو و جنجالی به پا شده است به خاطر این مبارزه با بدحجابی یا بی حجابی. البته همه این جنجالها ، در رسانه ها و سایتها و وبلاگها ست وگرنه در عالم واقعیت و محیط اجتماعی چندان هم خبری نیست و مردم همه سرشان به کارشان گرم است و زندگیشان را می کنند. باز هم درست یا غلط!
الان که دارم می نویسم ، می دانم که بعضی هایتان هستید که با خواندن مطالبم با خود می گویید بیچاره این که سرش گرم این بازی است و نمی بیند که چه بی عدالتی ها و ظلم ها و حق کشیها دارد رخ می دهد و او هنوز از لباس تنگ و شلوار کوتاه می گوید و نگران بیرون آمدن چند تار موست!
قبلاً ها وقتی با این استدلال ها روبرو میشدم که ول کنید این گیرهای بیخودی را که مشکلات مهمتری داریم ، خنده ام میگرفت. اما حالا غصه ام می گیرد. اصلاً راستش را بخواهید چند وقتی است که دیگر هیچ نقطه امیدی ندارم و به قولی دچار یاس فلسفی شده ام!! حالا بماند که همین ناامیدی خودش داستانی دارد که باید برایتان بگویم سر فرصت!
به هر حال باید خدمت این دسته از دوستان که دنیا را با این نگاه می نگرند عرض کنم من هم حواسم هست که در این مملکت بی عدالتی وظلم هست. ظلم در حق معلم و معلم ها ، کارگر و کارگران ، دانشجو و دانشجویان ، و البته در حق دین ، در حق دینداران ، در حق مؤمنان ، در حق سید علی و ... در حق آن یار پرده نشین غائب از نظر !
حواسم هست به آن کودک 7 ماهه سیرجانی که در آغوش مادرش جان سپرد ، آنهم به خاطر ازدحام نفوس! و خفگی ناشی از فشار جمعیت.جمعیتی که قرار بود مرهمی بر زخمهایشان گذاشته شود و لابد از ترس نرسیدن سهمشان هجوم آورده بودند و ... و کمیته ای که قرار بود امداد کند و یدک می کشد نام بلند خمینی کبیر را... و معلوم نیست این وسط مقصر باشد یا نه ولی اگر بخواهی جمع بندی کنی می بینی حتماً مقصر است!
این مسائل جزئی از زندگی ماست . دغدغه هایی که به آن اعتقاد داریم...و به همین صورت معضل بدحجابی و مشکلاتی از این دست که جامعه با آن دست به گریبان است.
در این باره حرفهای زیادی وجود دارد. مثلاً بعضیها اصلاً با این حرف که بدحجابی یا بی حجابی یک معضل است مخالفند. به قول خودشان انسانها در اینکه چگونه بپوشند آزادند و مختار، و نباید محدودشان کرد.
اصولاً این بحثها فقط در ایران رایج است ، به این خاطر که تنها کشوری است که حجاب در آن اجباری است. به همین خاطر اگر کمی اهل بحث و گفت و گو باشید متوجه می شوید که در این باره چند نظر وجود دارد:
1- عده ای معتقدند که اصولاً نباید حجاب اجباری باشد و به همین دلیل برخورد پلیس با بدحجابی را قبول ندارند و معتقدند پوشش یک امر شخصی است. البته داخل پرانتز این را هم اضافه می کنم که اگر چه این حرف را می شود به عنوان یک نظریه و یک نوع عقیده تلقی کرد و به نقد و بررسی بیطرفانه آن پرداخت ولی در عالم واقعیت ، مدعیان این نظریه اصلاً بیطرفانه و منصفانه برخورد نمی کنند و در واقع مشکل اصلی ایشان اسلام و حجاب است تا آزاد بودن انتخاب پوشش.
به شخصه اینکه عده ای چنین نظری دارند برایم زیاد مهم نیست ولی پاسخ اجمالی به این مسئله چنین است:
اینکه شما معتقدید پوشش یک امر شخصی است به خاطر نوع جهان بینی و مختصات فکری حاکم بر اندیشه شماست.این دلیل نمی شود که همه بخواهند از نظر شما تبعیت کنند. دیگران شاید معتقد باشند پوشش فرد در اجتماع یک موضوع شخصی نیست حالا شما چه می گویی این وسط؟!!
بنابراین مسئله بر می گردد به انتخاب اکثریت .(دقت کنید نگفتم حق با اکثریت است بلکه صرفاً سخن از نوع زندگی است که باید مردم خودشان بپذیرند) خب کشور ما بر اساس انتخاب مردم و آراء عمومی، یک کشور اسلامی است. یعنی مردم این کشور خودشان انتخاب کردند تا قوانین اسلامی بر ایشان حکومت کند.پس دیگر مسئله خاتمه یافته و نظریات شما بیشتر جنبه اپوزیسیونی دارد تا جنبه انسانی و آزادیخواهانه!
2- عده ای قبول دارند اسلام را و نیز حجاب اسلامی را. منتها معتقدند در اسلام حجاب اجباری نیست و به عبارتی می شود مسلمان بود و حجاب نداشت (مانند کشورهای حاشیه خلیج فارس و یا ترکیه) و یا معتقدند حکومت نباید به اجبار مردم را وادار به رعایت حجاب نماید.البته طرفداران این تئوری از جنبه های دیگری هم با مسئله برخورد می کنند. از قبیل اینکه اجبار ، دافعه می آورد و برای جذب مردم باید با ملایمت برخورد کرد.
خب به نظرم جای بحث زیادی ندارد این موضوع.کمی مطالعه در احکام اسلامی ما را به این نتیجه می رساند که حجاب از احکام مسلم اسلامی است و نیز در جامعه ای که اسلام حکومت می کند زنان باید با حجاب اسلامی باشند مگر اینکه آن حکومت اسلامی نباشد.دوستانی که در این موضوع شک دارند بروند و تحقیق کنند. البته اگر با مرجعیت و اسلام فقهی مشکل دارند این جداست. مانند معتقدان به پلورالیسم و هرمونوتیک و قس علی هذا!
3- عده ای همه اینها را قبول دارند منتها در حدود حجاب اختلاف نظر دارند. مثلاً بعضی های می گویند حجاب به چادر نیست و اصلاً چه کسی گفته فی المثل حجاب حضرت زهرا علیها السلام چادر بوده. یا مثلاً چه کسی گفته چادر یا مانتو و مقنعه اگر رنگ شادی داشته باشد اشکال دارد و غیره.
از میان همه این مواردی که ذکر کردم دومی و سومی برای من مهمتر بوده اند و من بیشترین تلاشم رو برای فهمیدن حقیقت این دو مورد کرده ام. ولی فعلاً فرصت پرداختن بیشتر به این موارد رو ندارم ولی بازهم اجمالاً عرض کنم که حجاب مورد نظر اسلام تنها با چادر تأمین می شود و لاغیر. و اینکه بعضی ها چادر دارند ولی رفتارشان زننده تر از بعضیهای دیگر است دلیل نمی شود بر بی اعتباری چادر و اگر کسی با این استدلال به مخالفت چادر بیاید تنها ساده اندیشی و ظاهربینی خود را نشان داده است.
4- البته این مورد چهارم اعتقاد امثال بنده است که حجاب جزئی از اسلام است و حکومت اسلامی مادامی که برقرار است و مورد تایید مردم ، موظف است به برخورد با بدحجابی و بی حجابی(البته کارفرهنگی را که دیگر همه می دانند باید انجام داد!) و تنها چادر می تواند حجاب واقعی را به نمایش بگذارد. البته این را هم اضافه کنم که حجاب علاوه بر نوع پوشش به نوع رفتار شخص هم وابسته است. چه بسیارند زنان و دخترانی که چادری هستند اما نگاهی هرزه و چشمی چرنده دارند و برای اثبات به روز بودن و متمدن بودن خود ، قهقهه می زنند و در همه چیز و همه جا اظهار نظر می کنند و سعی بلیغی بر حرف زدن و پرچونگی دارند البته در جایی که جنس مخالف باشد و صد البته عاشق جمع های مختلطند و ...
پناه می بریم از فتنه های آخرالزمان و شیطنتهای نفس!
همین..