بسم الله الرحمن الرحیم
تقاطعی برای حجاب
حجاب برای بعضی ها درست مانند یک تقاطع است.تقاطعی با دو یا سه یا چهارراه که تو باید یکی از آنها را برگزینی.و شاید هم راهت را قبلاً انتخاب کرده ای که در اینصورت دیگر حجاب برای تو مانند ایستگاهی است که وقتی به آن میرسی بر اساس منطقی که برگزیده ای با آن مواجه میشوی و از آن عبور میکنی!
در زندگی چیزهای زیادی هست که وقتی به آن می رسی باید یک راه را انتخاب کنی. درست مانند یک تقاطع...و حجاب هم یکی از همینهاست.
چه بسیار افرادی که از همین حجاب ، سردرآوردند از ناکجاآباد و چه بسیار که مسیر انتخابی شان ختم شد به سعادت.
*******
این روزها ، میدانید که چه خبر است . غلط یا درست هیاهو و جنجالی به پا شده است به خاطر این مبارزه با بدحجابی یا بی حجابی. البته همه این جنجالها ، در رسانه ها و سایتها و وبلاگها ست وگرنه در عالم واقعیت و محیط اجتماعی چندان هم خبری نیست و مردم همه سرشان به کارشان گرم است و زندگیشان را می کنند. باز هم درست یا غلط!
الان که دارم می نویسم ، می دانم که بعضی هایتان هستید که با خواندن مطالبم با خود می گویید بیچاره این که سرش گرم این بازی است و نمی بیند که چه بی عدالتی ها و ظلم ها و حق کشیها دارد رخ می دهد و او هنوز از لباس تنگ و شلوار کوتاه می گوید و نگران بیرون آمدن چند تار موست!
قبلاً ها وقتی با این استدلال ها روبرو میشدم که ول کنید این گیرهای بیخودی را که مشکلات مهمتری داریم ، خنده ام میگرفت. اما حالا غصه ام می گیرد. اصلاً راستش را بخواهید چند وقتی است که دیگر هیچ نقطه امیدی ندارم و به قولی دچار یاس فلسفی شده ام!! حالا بماند که همین ناامیدی خودش داستانی دارد که باید برایتان بگویم سر فرصت!
به هر حال باید خدمت این دسته از دوستان که دنیا را با این نگاه می نگرند عرض کنم من هم حواسم هست که در این مملکت بی عدالتی وظلم هست. ظلم در حق معلم و معلم ها ، کارگر و کارگران ، دانشجو و دانشجویان ، و البته در حق دین ، در حق دینداران ، در حق مؤمنان ، در حق سید علی و ... در حق آن یار پرده نشین غائب از نظر !
حواسم هست به آن کودک 7 ماهه سیرجانی که در آغوش مادرش جان سپرد ، آنهم به خاطر ازدحام نفوس! و خفگی ناشی از فشار جمعیت.جمعیتی که قرار بود مرهمی بر زخمهایشان گذاشته شود و لابد از ترس نرسیدن سهمشان هجوم آورده بودند و ... و کمیته ای که قرار بود امداد کند و یدک می کشد نام بلند خمینی کبیر را... و معلوم نیست این وسط مقصر باشد یا نه ولی اگر بخواهی جمع بندی کنی می بینی حتماً مقصر است!
این مسائل جزئی از زندگی ماست . دغدغه هایی که به آن اعتقاد داریم...و به همین صورت معضل بدحجابی و مشکلاتی از این دست که جامعه با آن دست به گریبان است.
در این باره حرفهای زیادی وجود دارد. مثلاً بعضیها اصلاً با این حرف که بدحجابی یا بی حجابی یک معضل است مخالفند. به قول خودشان انسانها در اینکه چگونه بپوشند آزادند و مختار، و نباید محدودشان کرد.
اصولاً این بحثها فقط در ایران رایج است ، به این خاطر که تنها کشوری است که حجاب در آن اجباری است. به همین خاطر اگر کمی اهل بحث و گفت و گو باشید متوجه می شوید که در این باره چند نظر وجود دارد:
1- عده ای معتقدند که اصولاً نباید حجاب اجباری باشد و به همین دلیل برخورد پلیس با بدحجابی را قبول ندارند و معتقدند پوشش یک امر شخصی است. البته داخل پرانتز این را هم اضافه می کنم که اگر چه این حرف را می شود به عنوان یک نظریه و یک نوع عقیده تلقی کرد و به نقد و بررسی بیطرفانه آن پرداخت ولی در عالم واقعیت ، مدعیان این نظریه اصلاً بیطرفانه و منصفانه برخورد نمی کنند و در واقع مشکل اصلی ایشان اسلام و حجاب است تا آزاد بودن انتخاب پوشش.
به شخصه اینکه عده ای چنین نظری دارند برایم زیاد مهم نیست ولی پاسخ اجمالی به این مسئله چنین است:
اینکه شما معتقدید پوشش یک امر شخصی است به خاطر نوع جهان بینی و مختصات فکری حاکم بر اندیشه شماست.این دلیل نمی شود که همه بخواهند از نظر شما تبعیت کنند. دیگران شاید معتقد باشند پوشش فرد در اجتماع یک موضوع شخصی نیست حالا شما چه می گویی این وسط؟!!
بنابراین مسئله بر می گردد به انتخاب اکثریت .(دقت کنید نگفتم حق با اکثریت است بلکه صرفاً سخن از نوع زندگی است که باید مردم خودشان بپذیرند) خب کشور ما بر اساس انتخاب مردم و آراء عمومی، یک کشور اسلامی است. یعنی مردم این کشور خودشان انتخاب کردند تا قوانین اسلامی بر ایشان حکومت کند.پس دیگر مسئله خاتمه یافته و نظریات شما بیشتر جنبه اپوزیسیونی دارد تا جنبه انسانی و آزادیخواهانه!
2- عده ای قبول دارند اسلام را و نیز حجاب اسلامی را. منتها معتقدند در اسلام حجاب اجباری نیست و به عبارتی می شود مسلمان بود و حجاب نداشت (مانند کشورهای حاشیه خلیج فارس و یا ترکیه) و یا معتقدند حکومت نباید به اجبار مردم را وادار به رعایت حجاب نماید.البته طرفداران این تئوری از جنبه های دیگری هم با مسئله برخورد می کنند. از قبیل اینکه اجبار ، دافعه می آورد و برای جذب مردم باید با ملایمت برخورد کرد.
خب به نظرم جای بحث زیادی ندارد این موضوع.کمی مطالعه در احکام اسلامی ما را به این نتیجه می رساند که حجاب از احکام مسلم اسلامی است و نیز در جامعه ای که اسلام حکومت می کند زنان باید با حجاب اسلامی باشند مگر اینکه آن حکومت اسلامی نباشد.دوستانی که در این موضوع شک دارند بروند و تحقیق کنند. البته اگر با مرجعیت و اسلام فقهی مشکل دارند این جداست. مانند معتقدان به پلورالیسم و هرمونوتیک و قس علی هذا!
3- عده ای همه اینها را قبول دارند منتها در حدود حجاب اختلاف نظر دارند. مثلاً بعضی های می گویند حجاب به چادر نیست و اصلاً چه کسی گفته فی المثل حجاب حضرت زهرا علیها السلام چادر بوده. یا مثلاً چه کسی گفته چادر یا مانتو و مقنعه اگر رنگ شادی داشته باشد اشکال دارد و غیره.
از میان همه این مواردی که ذکر کردم دومی و سومی برای من مهمتر بوده اند و من بیشترین تلاشم رو برای فهمیدن حقیقت این دو مورد کرده ام. ولی فعلاً فرصت پرداختن بیشتر به این موارد رو ندارم ولی بازهم اجمالاً عرض کنم که حجاب مورد نظر اسلام تنها با چادر تأمین می شود و لاغیر. و اینکه بعضی ها چادر دارند ولی رفتارشان زننده تر از بعضیهای دیگر است دلیل نمی شود بر بی اعتباری چادر و اگر کسی با این استدلال به مخالفت چادر بیاید تنها ساده اندیشی و ظاهربینی خود را نشان داده است.
4- البته این مورد چهارم اعتقاد امثال بنده است که حجاب جزئی از اسلام است و حکومت اسلامی مادامی که برقرار است و مورد تایید مردم ، موظف است به برخورد با بدحجابی و بی حجابی(البته کارفرهنگی را که دیگر همه می دانند باید انجام داد!) و تنها چادر می تواند حجاب واقعی را به نمایش بگذارد. البته این را هم اضافه کنم که حجاب علاوه بر نوع پوشش به نوع رفتار شخص هم وابسته است. چه بسیارند زنان و دخترانی که چادری هستند اما نگاهی هرزه و چشمی چرنده دارند و برای اثبات به روز بودن و متمدن بودن خود ، قهقهه می زنند و در همه چیز و همه جا اظهار نظر می کنند و سعی بلیغی بر حرف زدن و پرچونگی دارند البته در جایی که جنس مخالف باشد و صد البته عاشق جمع های مختلطند و ...
پناه می بریم از فتنه های آخرالزمان و شیطنتهای نفس!
همین..